استیون اسپیلبرگ + بهترین زمانه خود
استیون اسپیلبرگ، به طور کامل استیون آلن اسپیلبرگ، (متولد 18 دسامبر 1946، سینسیناتی، اوهایو، ایالات متحده)، کارگردان و تهیه کننده فیلم آمریکایی که فیلم های متنوعی از فیلم های علمی-تخیلی، از جمله کلاسیک هایی مانند برخورد نزدیک نوع سوم (1977) و E.T.: The Extra-Terrestrial (1982) تا درام های تاریخی، به ویژه فهرست شیندلر (1993) و نجات سرباز رایان (1998) - هم از محبوبیت بی سابقه و هم موفقیت انتقادی برخوردار شدند.
برای خواندن زندگی نامه علیشمس به لینک زیر مراجعه کنید.
اوایل زندگی و کار
اسپیلبرگ از کودکی به فیلمسازی علاقه مند شد و در دوران نوجوانی اش فرار به ناکجاآباد (1962) که یک فیلم جنگی 40 دقیقه ای بود، جایزه اول جشنواره فیلم را به خود اختصاص داد. او سپس Firelight (1964) را کارگردانی کرد، یک نخ بلند علمی-تخیلی، که پس از آن یک فیلم کوتاه در مورد سوارکاران به نام آمبلین (1968) منتشر شد. یکی از مدیران اجرایی در استودیو یونیورسال فیلم دوم را دید و قراردادی را با اسپیلبرگ مناقصه کرد که پس از تحصیل در کالج ایالتی کالیفرنیا در لانگ بیچ (دانشگاه ایالتی کالیفرنیا، که در نهایت در سال 2002 از آن مدرک لیسانس گرفت) شروع به کار در بخش تلویزیونی استودیو کرد. او قسمتهایی از مجموعههای تلویزیونی مختلف، به ویژه Columbo، Marcus Welby، M.D. و Owen Marshall: Counselor at Law را کارگردانی کرد. در سال 1971 او اولین فیلم تلویزیونی خود را ساخت، دوئل، تمرینی فشرده و تقریباً کلاستروفوبیک در روان پریشی که شدیدتر از تلویزیون معمولی بود (این فیلم به صورت تئاتر در اروپا اکران شد). اگرچه اسپیلبرگ به ستاره دنیس ویور - که نقش رانندهای را که توسط یک راننده کامیون قاتل تعقیب میکرد - اجازه داد تا یک حس وحشتآور عرقریز را در طول فیلم ثبت کند، اما مدیریت سکانسهای اکشن او با بیرحمی صحنهسازی و اجرا شد. موفقیت دوئل به اسپیلبرگ این امکان را داد که فیلمهای سینمایی را که با The Sugarland Express (1974) شروع میشود، بسازد. با اجرای گلدی هاون تثبیت شد.
موفقیت تجاری
فیلم بعدی اسپیلبرگ، آرواره ها (1975)، او را به عنوان یک کارگردان برجسته معرفی کرد و یکی از پردرآمدترین فیلم های تاریخ بود. روی شیدر به عنوان رئیس پلیس یک شهر تفریحی که با کوسه سفید انسانخوار مبارزه میکند، نمایش داده میشود. ریچارد دریفوس به عنوان زیست شناس دریایی و رابرت شاو به عنوان شکارچی کوسه به او می پیوندند. این مهیج بسیار تحسین شده نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم شد و موسیقی متن شوم آن توسط جان ویلیامز برنده اسکار شد. این فیلم فقط ژانر پرفروش تابستانی را ایجاد کرد - فیلمی اکشن بزرگ که برای تماشاگرانی که از حضور در سالنی با تهویه مطبوع قدردانی میکنند منتشر شد - و بسیاری از سنگهای محک کار اسپیلبرگ را تثبیت کرد: یک شخصیت اصلی معمولی اما دلسوز از طریق روشنگری رویارویی با یک موجود یا نیروی خارقالعادهای که بهتدریج با آشکار شدن داستان خود را نشان میدهد.
اسپیلبرگ سپس داستان عرفانی علمی-تخیلی برخوردهای نزدیک از نوع سوم (1977) را کارگردانی کرد که آن را نیز نوشت. دریفوس به عنوان نقش اصلی انتخاب شد، و او یکی از بهترین بازیهای دوران حرفهای خود را ارائه کرد، بهعنوان یک خطدار تلفن که با یک شی پرنده ناشناس روبرو میشود و متعاقباً شیفته یوفوها میشود. برای این فیلم، اسپیلبرگ اولین نامزدی اسکار خود را برای بهترین کارگردانی دریافت کرد. فیلمبرداری ویلموس زیگموند تنها اسکار این فیلم را به ارمغان آورد، اگرچه جلوه های ویژه نیز مورد تحسین قرار گرفت. اسپیلبرگ به دومین کارگردان تاریخ تبدیل شد که به طور متوالی 100 میلیون دلار فروش داشت.
[ بازدید : 23 ]
[ يکشنبه 23 بهمن 1401 ] 16:19 ] [ diyana ]
[ ]